سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هرکه کاردان باشد، فرمانروایش او را دوست خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: جمعه 103 آذر 2

این وبلاگ به اعلام برنامه های فرهنگی مسجد سید شهرستان جهرم می پردازد و در زمینه نشر معارف دینی فعالیت می نماید.

http://masjedeseyyed.blog.ir

مسجد سیـّد - شهرستان جهرم

 

 

 

صبح: قرائت زیارت عاشورا،اقامه نمازجماعت صبح، تفسیر قرآن کریم، قرائت دعای عهد

 

 

ظهر: اقامه نماز جماعت ظهر و عصر و سخنرانی حاج آقا مصلی نژاد (10 الی 15 دقیقه)

 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/3/28 و ساعت 7:12 عصر | نظرات دیگران()

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّة بن الحسن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد

هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ

در این لحظه و در تمام لحظات

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ

سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ

و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى

طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،

                                                            و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى


 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/7 و ساعت 10:22 صبح | نظرات دیگران()

 

یک روز صبح در کشور آلمان مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 1 یورو فروخته میشد ، امروز 1.5 یورو عرضه میشود . هیچ کس سرو صداو اغتشاشی نکرد اما ، هیچ کس هم شیر نخرید.
 
بطری های شیر به کارخانه مرجوع شد و همان شب آنگلا مرکل از تلویزیون رسمی آلمان بصورت زنده از مردمان کشورش بابت  این گرانی عذر خواهی کرد و از فردا شیر دوباره به قیمت 1 یورو توزیع شد ...!!!!
 
 
یک روز صبح در کشور ایران
یک روز صبح در کشور ایران مردمی که برای خرید شیر آمده بودند ، در کمال تعجب دیدند شیری که تا دیروز 350 تومان  فروخته میشد ، امروز 750 تومان عرضه میشود . همه کس سرو صداو اغتشاشی کردند اما ، همه هم شیر خریدند و حتی از نیاز روزانه نیز بیشتر خریدند !!!
 
پاکت های شیر به کارخانه مرجوع نشد و همه به فروش رسید حتی در بازار نایاب نیز شد و فردای همان روز مجددا قیمت شیر افزایش پیدا کرد و به 1350 تومان رسید و همچنان مردم خریدند و کسی هم عذرخواهی نکرد و شیر نیز توزیع شد .....!!!!!!! 

عرضِ دیگه ای نیست !!



 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/8/30 و ساعت 2:26 عصر | نظرات دیگران()

در عجبم از بعضی‌ها که چه راحت، شخصی‌ترین تصاویر از خودشان که هر کسی حق دیدن آن‌ها را ندارد، برای دیدن عموم در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهند...؛

کشف حجاب فیسبوکی

این چند داستان  را هم لطفا بخوانید ، کوتاه و شنیدنین

یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند

اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:
من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد ".
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم ...
--------------------------------------------
چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش گفت
چرا خانوماتون نمی تونن با مردا دست بدن یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه
خرابی دارند ؟

دانشجوی ایرانی لبخندی زد و گفت:آیا هر مردی میتونه با ملکه انگلستان دست بده
چارلز با عصبانیت گفت : نه
ملکه مگه فرد عادیه؟ فقط افراد خاص می تونن با ایشون دست بدن.. دانشجوی ایرانی
بی درنگ گفت
((خانم های ایرانی همشون ملکه هستند..))
درود بر تمام ملکه های سرزمینم ایران
-------------------------------------------------------------------------

دخترک رو به من کرد و گفت: واقعا آقا؟
گفتم: ببخشید چی واقعا؟
گفت: واقعا شما بچه شیعه ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد
گفتم: بله
گفت: اگه آره، پس چرا پسرایی که از ماها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند
محو ما میشن،
ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید فقط سر
پایین میندازید و رد میشید!
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه
گفت: کمه؟ ببخشید متوجه نمیشم؟
گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها
باید زانو زد حقا که سر پایین انداختن کمه آره تو راست میگی


 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/12/27 و ساعت 2:29 صبح | نظرات دیگران()

 

جغرافیای اشغالی رژیم صهیونیستی، ادعای گنبد آهنین لاف و دروغی بیش نیست!

 

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/10/17 و ساعت 4:38 صبح | نظرات دیگران()

ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها

اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم

( ریچارد نیکسون )
 
 


طولانی تر شدن صفِ غذاهای نذری امسال نشان? گسترش فقر است یا

مذهب؟؟!!

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/10/17 و ساعت 3:47 صبح | نظرات دیگران()

 
cid:image002.png@01CDD788.7CD35080
 
زمان ما حمومم نمیرفت ...

حالا ببین به کجا رسیده :)))

 

 
 
 











--

من همــــانم ...

 

مهربـــــان سال هــــای دور ....

 

رفته ام از یادتان؟
یــا می شناسیـــدم؟

 


 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/10/17 و ساعت 3:28 صبح | نظرات دیگران()

یک سال قبل ازحضور پر برکت دکتر 
 
 
 
 
 
 

 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/10/17 و ساعت 2:55 صبح | نظرات دیگران()

دوستان گلم یه چیزی خوندم فهمیدم بابا من که کارم خیلی گیر ه، اینشالا شما اینطوری مثل من نیستین حالا اینجا میزارم چون راه امام حسین (ع) همینه
ب: حدیث حمّاد بن عیسی
حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی که 60یا 70 سال از عمرش بگذرد و یک نماز با شرایط کامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از این سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدایت شوم، نماز را (با شرایط کامل) به من تعلیم فرما.
پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ایستاد و دست‌هایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیک به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمی‌کرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تکبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت کرد، سپس به اندازه نفس کشیدنی در حال قیام صبر کرد و پس از آن تکبیر گفت در حالی که هنوز ایستاده بود، آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روی کاسه زانوهایش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری که اگر قطره‌ای آب یا روغن بر پشتش ریخته می‌شد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمی‌گشت، امام گردنش را (در رکوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح (سبحان رَبّی العظیم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ایستاد و چون کاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تکبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده کرد: پیشانی، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بینی، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاک سنّت است که اِرغام نامیده می‌شود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامی که راست نشست، تکبیر گفت و ساق پای چپ را خم کرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر کف پای چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تکبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذکر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دست‌هایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو رکعت نماز بجا آورد.
سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مکن و با دست‌ها و انگشتانت بازی مکن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز.

منبع : کیفیت نماز پیامبر (ص)
[لینک]


 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در یکشنبه 91/10/17 و ساعت 2:30 صبح | نظرات دیگران()

 

اگه حوصله دارید حتما بخونید ... خیلی جالبه


خرده گیری مهندسان ژاپنی به ساخت برج 500 میلیون دلاری میلاد
(این متن رو حــــتــــمـــا" بخونید)

دوستی داشتم که مهندس پروژه برج میلاد بود. همیشه راجع به این پروژه موقع ساختش با اب وتاب صحبت میکرد و من هم که حوصله اش رو نداشتم فقط بهش نگاه میکردم و سرمو برای تایید تکون میدادم ولی توی فکر خودم بودم. یه روز دیدمش که خیلی ناراحت بود. ازش پرسیدم که چی شده که شروع کرد به تعریف کردن.
گفت:" امروز یه چیزی پیش اومد که خیلی ناراحتم کرد. یه گروه ژاپنی اومده بودن برای بازدید. حدودا 14 یا 15 نفر بودن ، هر دونفر با یکی از ما رفتن که از چیزهای مختلف بازدید کنن. من هم با دو نفرشون رفتم و شروع به توضیح دادن کردم . از سه طبقه زیرزمین شروع کردم واینکه حدود 450 تا 500 میلیون دلار هم هزینه ساخت اون شده به اضافه اینکه 8 سال هم از موقع شروع تا پایانش طول کشیده و بعد main hall و تجهیزات basement , seismic device ، و بعد سالن اجتماعات رو نشونشون دادم و بعد هم رفتیم توی اسانسور که قسمتهای کلاهک و pinnacle رو بهشون نشون بدم که توی اسانسور یکیشون پرسید از این قسمتshaft چه استفاده ای میشه؟؟؟ من هم نیشخندی زدم و گفتم که خوب معلومه دیگه این قسمت کلاهک 25000 تنی رو که بزرگترین کلاهک برج مخابراتی در دنیا هست رو نگه میداره. اون گفت نه منظورم این نیست، یعنی اینکه اینجا مسکونی هست یا اداری ؟؟ من گفتم نه این قسمت خالیه و راه پله و اسانسور و انتقال تجهیزات از اینجاست. اون هم دیگه چیزی نگفت و رسیدیم به بالای برج . خلاصه اونجا هم یه سری چیزها رو نشون دادم و بعد رسیدیم به رستوران گردان . چون هنوز راه نیفتاده بود من رفتم که موتورش رو نشون بدم که یکیشون گفت که این چرا این شکلیه؟؟؟ پیش خودم گفتم که اینها چه جوری اینقدر کم استعدادن!!! رستوران گردان تا حالا ندیدن و بعد هم با افتخار گفتم که این رستوران گردانه و یه عالمه توضیح دادم. خلاصه اون قسمتها که تموم شد اومدیم روی تراس که اون یکی گفت : پس gyroscope اینجا کجاست ؟؟؟ من گفتم که البته جایی براش تعبیه کردیم ولی فعلا در برنامه نیست که اون رو در محل بذاریم ... یاروگفت جالبه چون من اون رستوران گردان رو فکر کردم که gyroscope هست... روی تراس که بودیم ژاپنی اولی ازم سوال کرد که این کوهها مال کشور شماست؟؟؟ من هم بادی در غبغب انداختم و گفتم بله تمام اونها مال کشور ماست. گفت ارتفاعشون چقدره ؟؟ گفتم 4000 متر حدودا . گفت چقدر از اینجا فاصله داره ؟؟؟؟ گفتم حدودا 8 تا 10 کیلومتر. گفت تله کابین هم داره؟؟ گفتم بله داره ، میخواین ببرمتون اونجا؟ اسکی هم میتونین بکنین. گفتن نه احتیاجی نیست. اون اولی از من پرسید که شما مسوول پروژه هستین؟؟؟ و من هم که خیلی جو گرفته بودم گفتم بله خودم هستم ( البته نبودم و فقط مسوول یه قسمت کوچیکش بودم) بعد یه چیزی به ژاپنی به هم گفتن و شونه هاشون رو بالا انداختن و به ساعتشون نگاه کردن و گفتن باید بریم برای ناهار. برای ناهار رفتیم و همهشون جمع شدن و من با اون اولیه سر یه میز نشستیم. اولش ساکت بود و هیچی نمیگفت، بعدش یه دفعه رو به من کرد و گفت شما گفتین این برج shaft اش خالیه یعنی استفاده اداری ومسکونی نداره؟؟ گفتم بله برای مخابرات ساخته شده. گفت شما گفتین اون کوهها هم مال شماست و کمتر از 10 کیلومتر با اینجافاصله داره؟؟؟؟ گفتم بله مطمئنا. گفت خوب اگه شما مسوول این پروژه بودین چرا این برج رو روی اون کوهها نساختین؟؟؟ گفتم اخه این که خیلی واضحه توی اونشرایط جوی این همه مصالح برای ساختن برج اونجا رو چه جوری ببریم؟؟ گفت خوب من و دوستم هم همینو داشتیم بحث میکردیم شما اصلا احتیاجی به ساختن برج نداشتین یه دکل اونجا میذاشتین . یه دکل مخابرات در ارتفاع 4000 متری بهتر از یه دکل روی یک برج 400 متری عمل میکنه. Shaft این برج که خالیه کاری انجام نمیده. گفتم شوخی میکنین، خوب اگه اینطوریه شما چرا خودتون بلندترین برج مخابراتی دنیا رو دارین میسازین(SKY TREE بلندترین برج مخابراتی جهان در توکیو سال2012 افتتاح شد ولی اون موقع در حال ساخت بود) ؟؟؟؟؟ گفت توکیو یه شهریه که در کنار اب های ازاده. بلندترین منطقه اون 100 متر ارتفاع نداره . در ضمن تا 65 کیلومتریش کوه 1000 متری هم نیست چه برسه به کوه 4000 متری در فاصله 9 کیلومتریش. گفتم این همه برج مخابراتی تو دنیا هست... حرفم تموم نشده بود که گفت برج رو که برای رقابت نمیسازن ، برای نیاز میسازن. تمام اونهای دیگه هم از این قاعده مستثنی نیستن. ..... یک کم فکر کردم .. برج مسکو ، تیانشان، تورنتو، کوالالامپور .. راست میگفت!!!! همه اینها در زمینهای flat land ساخته شدن و حتی تا فاصله ده ها یا صد ها کیاومتر اصلا یک تپه 400 یا 500 متری هم نیست!!!!!!!! 
گفتم اخه ما نیاز به یک سمبل ملی داشتیم ،،،، گفت شما میتونستین یه سمبل ملی با 10 یا15 میلیون دلار درست کنین نه یک برج 500 میلیون دلاری روی ضعیفترین نقطه شهر ،،، اونم بدون gyroscope که حتی به یک طوفان اجازه میده که اون رو جابجا کنه و نه حتی زلزله. چون تا جایی که من میدون gyroscope به صورت built in کار گذاشته میشه و باید اون در محل قرار داده بشه و بعد pinnacle دورش ساخته بشه... 
من دیگه جوابی نداشتم بدم فقط گفتم که من مسوول ساخت اینجا نبودم و یه سری پرت وپلا که از قیافه یارو فهمیدم که دیگه نباید ادامه بدم ،،،، هر دو دیگه حرفی نزدیم.... من هم داشتم زمین و زمان رو مقصر میدونستم از اقا محمد خان قاجار که چرا تهران رو وسط کوهها ساخت نه بغل یه پهنه ابی تا ما بتونیم راحت توش برج بسازیم تا کسی که 500 میلیون دلار رو هزینه این برج کرد و علاوه بر اون فکر روزی که یک جسم به وزن یک برابر ونیم USSR GEORGE WASHINGTON از ارتفاع 1000 پا بخوره وسط بزرگراه همت!!!! و در یک سناریوی بدتر وارد پارک وی بشه و غلت بخوره بره پایین!!!! 
از همه بدتر چیزی که ازارم میداد این بود که من دو سال و نیم اینجا کار کردم و بعدش دو سال هم درگیر اینجا بودم ولی اصلا این فکر به مغزم خطور هم نکرده بود و این دوتا در عرض یک ساعت این رو فهمیدن!!! و تازه ما ایرانی ها نمیدونم از کجامون در اوردیم که باهوشیم؟؟؟. 
خلاصه اون ناهار کوفتم شد،،،،، و اون هم دیگه هیچی نگفت،،،، ناهارش که تموم شد بلند شد و دستش رو روی شونه من گذاشت و گفت خیلی ازتون عذر می خوام که ناراحتتون کردم ، اصلا منظوری نداشتم،،،، میدونستم که شما مسوول پروژه نیستین چون همون پایین که بودیم بهمون گفتن که ایشون نتونسته بیاد،،،،، مطمئنم اگه شما مسئولش بودین یه جای بهتر برای اون در نظر میگرفتین. اینا رو گفت و دستش رو زد به پشتم و رفت،،،،،،

 


 نوشته شده توسط احمد خطیبی پور در جمعه 91/9/17 و ساعت 1:28 صبح | نظرات دیگران()
   1   2      >
http://www.4shared.com/photo/BO-_8qjg/body.html
درباره خودم

سایت سربازان گمنام
احمد خطیبی پور
این وبلاگ ، یک وبلاگ همه جانبه است.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 8
مجموع بازدیدها: 163313
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
http://ebux.ir/includes/img/468x60.gif
خبر نامه
 
موسیقی وبلاگ من
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ
تبلیغات سایت سربازان گمنام